معمولاً دلبستگی از وابستگی عاقلانه‌تر و منطقی‌تر است چون بعد از یک رابطه منطقی به وجود می‌آید ولی در وابستگی رابطه منطقی وجود ندارد و بر اثر احساسات و هیجانات زود‌گذر در فرد شکل می‌گیرد. دلبستگی بین دو نفر، چه بین دو دوست باشد و چه بین دو فردی که تصمیم به ازدواج دارند، با یک پروسه شناختی شروع می‌شود و وقتی اشخاص از لحاظ فکری و احساسی به هم شباهت دارند، مکمل احساسی و اجتماعی هم می‌شوند. گاهی هم به دلیل رابطه حمایتی که بین دو شخص وجود دارد، دلبستگی به وجود می‌آید. مثل رابطه والد با فرزند خود که به دلیل نیازی که فرزند دارد و حمایت‌های عاطفی، اجتماعی که به او می‌شود، دلبستگی زیادی به والدین خود پیدا خواهد کرد. اما حمایت مالی بیشتر او را به سمت وابستگی می‌کشاند.

 

شاید درطول روز، تکرار تعاملات افراد با اشخاص مختلف چه در محیط کار و چه در محیط دانشگاه، تبدیل به عادت و در نتیجه وابستگی ‌شود. کمتر پیش می‌آید که فردی با تمام هم‌کلاسان و یا همکاران خود رابطه عاطفی و در نهایت دلبستگی پیدا کند. معمولاً افراد به کسانی که از نظر احساسی بیشتر در ارتباط‌ند شدیدتر دلبسته می‌شوند. از همین‌جا می‌توان دریافت وابستگی مسئله‌ای‌ست که تا حدود زیادی مادی‌ست و حالت معنوی دلبستگی در وابستگی کمتر بوده و شاید بتوان گفت اصلاً دیده نمی‌شود.

 

تفاوت مهم دیگر دلبستگی با وابستگی این است که در دلبستگی به سختی می‌توان رابطه را قطع و رابطه جدیدی را شروع کرد و گاهی اصلاً نمی‌توان رابطه‌ای را جایگزین رابطه قبلی کرد. اما در وابستگی به راحتی می‌توان رابطه‌ای جدید را جایگزین کرد چون هیچ حالت احساسی در آن وجود ندارد. مثلاً فردی که کارمند یک شرکت است، به آن شرکت وابستگی مالی و کاری دارد اما شاید دلبستگی کمی داشته باشد چون پس از اخراج از کار و یا انصراف از ادامه آن، به راحتی می‌تواند وابستگی را با شروع کار در محلی دیگر جبران کند. پس می‌توان گفت دلبستگی معنوی‌تر و احساسی‌تر و وابستگی مادی‌تر و غیر‌احساسی‌تر و بیشتر بر اساس عادت است. (به نقل از بختیاری پور و عامری ،۱۳۸۹)

 

دلایل وابستگی از نگاه روان‌شناسی

 

نداشتن احساس ارزشمندی

 

از نشانه های عمده وابستگی، نداشتن احساس ارزشمندی است. در وابستگی، ارزش، لیاقت و شایستگی فرد وابسته را دیگران تعیین و تأیید می‌کنند. یعنی فرد در صورت از دست دادن آن عامل یا آن رابطه، و عدم تأیید، تحسین و تصدیق از سوی مقابل، احساس ناتوانی، حقارت و عدم ارزشمندی می‌کند. این فرد چون توانمندی‌های خود را نشناخته و آن ها را باور ندارد گمان می‌‌کند بدون حضور دیگران نمی‌تواند به خواسته‌های خود برسد. از دیگر نشانه ها ترس و ناامنی است. در یک عشق حقیقی تنش و ترس وجود ندارد اما یک فرد وابسته همیشه در ترس و وحشت به سر می‌برد.حسادت، کنترل افراطی و محدود کردن آزادی نیز از دیگر نشانه های وابستگی هستند.وابستگی آفتی بزرگ است که یک رابطه را به ناکامی می‌کشاند، زیرا انسان وابسته همواره فرد مقابل را وادار می‌کند به خاطر او، افکار و عقاید و نوع زندگی خودش را عوض کرده و به طور کلی طبق نظر او زندگی کند. مسلماً چنین فردی هرگز نمی‌تواند عشق خود را همان طور که هست بپذیرد و او را دوست داشته باشد. اما، در دلبستگی، از جایی که عظمت و شکوه وجودی هر انسان در آزادگی اوست، طرفین به افکار و عقاید هم احترام گذاشته و در یک فضای آزاد به یکدیگر اجازه رشد می‌دهند. از نشانه های یک عاشق واقعی این است که معشوق خود را آزاد می‌گذارد و بدون انتظار، کنترل و حسادت به او عشق می‌ورزد.در یک عشق واقعی افراد در کمال آرامش در کنار یکدیگر قرار دارند، ولی در عین حال در عظمت تنهایی به سر می‌برند. در واقع با هم یکی و یگانه می‌شوند ولی این اتحاد و یکی بودن، فردیت و هویت مستقل آن ها را نابود نمی‌کند. فرد وابسته به دیگران تکیه کرده و از توانایی فکر و اندیشه خود استفاده نمی‌کند. او بدون فکر در تمامی امور زندگی از دیگران تقلید کرده و از آن ها فرمانبرداری می‌کند.یکی از علایم وابستگی ناتوانی در تصمیم‌گیری است. فرد وابسته در تصمیم‌گیری‌های روزمره‌اش با مشکل مواجه است. در حقیقت او برای تصمیم‌گیری نیاز به کسی دارد تا به او اطمینان دهد کارش درست است. از علایم دیگر وابستگی عدم مسئولیت‌پذیری است، در واقع فردی که وابسته است نمی‌تواند فردی مسئولیت‌پذیر باشد و در بیشتر مواقع چون می‌ترسد نمی‌تواند مخالفتش را با دیگران بیان کند، ‌بنابرین‏ تبدیل به فردی بله‌گو خواهد شد.اضطراب عامل اصلی این وابستگی است. در واقع در زیر نقاب شخصیت وابسته، اضطراب بالایی وجود دارد. به همین علت فرد وابسته می‌خواهد برای پنهان کردن و یا کنترل این اضطراب به فرد دیگری متکی باشد تا در دامنه این اتکا، در تصمیم‌گیری و دیگر نیازهای عاطفی و اجتماعی، اضطراب خود را کنترل کند. فرد وابسته نمی‌تواند به تنهایی پروژه های شخصی‌اش را شروع کند چون اضطراب باعث می‌شود اعتماد‌به‌نفس خود را از دست بدهد. ‌بنابرین‏ او مدام خودش را مورد قضاوت قرار داده یا از آن ترس دارد که دیگران درباره او چه قضاوتی می‌کنند. این ترس باعث می‌شود برای شروع هر کاری به دیگری متکی باشد. از سوی دیگر ممکن است فرد وابسته خودش را حمایتگر نشان دهد. چنین شخصی مایل است مدام به صورت داوطلبانه از فرد یا افرادی حمایت کند و این‌جا وابستگی بالادستی وجود دارد. البته به نظر می‌رسد این فرد در دامنه بالاتر رابطه قرار گرفته است اما در واقع این ترس‌ها و استرس‌های فرد است که او را وابسته به افرادی که به او نیاز دارند، نگه می‌دارد. چنین فردی در سطح ناخودآگاه خود عمیقا مایل نیست آن ها به استقلال و فردیت‌یابی دست پیدا کنند و به همین دلیل ممکن است آن ها را ضعیف و نابالغ نگه دارد تا با حمایت از آن ها بخواهد وابستگی خودش را حفظ کند (برنشتاین،ترجمه،قراچه داغی،۱۳۹۲).

 

ویژگی های افراد وابسته

 

مهمترین ویژگی های وابستگی در موارد ذیل می توان جستجو نمود: (بیتی،ترجمه،مسیحی،۱۳۹۱)

 

سرپرستی فرد وابسته:

 

– در قبال دیگران احساس مسئولیت می‌کند، احساسات، افکار، اعمال، نیازها، سلامتی و سرنوشت های خود را صرف دیگران می‌کند.

 

– در زمانی که دیگران دچار مشکل می‌شوند احساس تاسف و گناه و نگرانی وجودشان را فرا می‌گیرد.

 

– بر اثر احساس فشار یا اجبار برای حل مشکل طرف مقابل، به طور ناخواسته وادار به ارائه پیشنهادی تند وجدی می شود.

 

– نیازهای دیگران را ارزیابی می‌کنند.

 

– بر خلاف خواسته های درونی خود پاسخ مثبت می‌دهند.

 

– پیوسته در صدد جلب رضایت دیگران هستند.

 

– به افراد نیازمند گرایش دارند.

 

– بیش از حد خود را متعهد می‌داند.

 

– به منظور انجام کاری و یا دادن پاسخی به دیگران، کار روزمره خود را رها می‌کند.

 

خود کم بینی[۶۰]

 

– خود را بابت همه چیز ملامت می‌کند.

 

– از تمامی اعمال خود (از جمله نحوه ی تفکر و احساس و نگرش و عمل رفتار) انتقاد می‌کند.

 

– احساس می‌کند با همه تفاوت دارد.

 

– تصور می‌کند به اندازه ی کافی خوب نیست.

 

– از مورد پسند واقع شدن هراس دارد.

 

– از ارتکاب اشتباه می هراسد.

 

– عمیقاً احساس گناه می‌کند.

 

– از هویت خود احساس شرم می‌کند.

 

– معتقد است استحقاق خوشبختی و پیشامد های خوب را ندارد.

 

– محتاج بودن را می پذیرد.

 

سرکوبی[۶۱]

 

– از حفظ هویت واقعی خویش هراس دارد.

 

– به نظر محکم و مسلط می‌آید.

 

وسواس[۶۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...